مسئولیت پذیری و اخلاق تجاری

راهنمای بقا برای کار با رئیس‌های بد: برخورد با قلدرها، احمق‌ها، خنجرزنان و سایر مدیران جهنمی

A Survival Guide for Working With Bad Bosses: Dealing With Bullies, Idiots, Back-stabbers, And Other Managers from Hell

دانلود کتاب A Survival Guide for Working With Bad Bosses: Dealing With Bullies, Idiots, Back-stabbers, And Other Managers from Hell (به فارسی: راهنمای بقا برای کار با رئیس‌های بد: برخورد با قلدرها، احمق‌ها، خنجرزنان و سایر مدیران جهنمی) نوشته شده توسط «Gini Graham Scott»


اطلاعات کتاب راهنمای بقا برای کار با رئیس‌های بد: برخورد با قلدرها، احمق‌ها، خنجرزنان و سایر مدیران جهنمی

موضوع اصلی: تجارت و اقتصاد – مسئولیت پذیری و اخلاق تجاری

نوع: کتاب الکترونیکی

ناشر: AMACOM

نویسنده: Gini Graham Scott

زبان: english

فرمت کتاب: PDF (قابل تبدیل به سایر فرمت ها)

سال انتشار: 2005

تعداد صفحه: 223

حجم فایل: 820 کیلوبایت

کد کتاب: 0814472982 , 9780814472989

توضیحات کتاب راهنمای بقا برای کار با رئیس‌های بد: برخورد با قلدرها، احمق‌ها، خنجرزنان و سایر مدیران جهنمی

من کتاب های زیادی در مورد مدیریت، روابط و برخورد با “افراد چالش برانگیز” خوانده ام. من مطمئناً به رویکرد جینی اسکات در مورد این موضوع احترام می گذارم. جینی مجموعه‌ای از روایت‌های تخیلی شامل روسای «کلیشه‌ای» نوشته است. یک رئیس یک رئیس است رئیس دیگری پراکنده است. رئیس سوم پشتیبان تهیه نمی کند. برای هر رئیس، جینی یک داستان کامل با یک کارمند می‌سازد. رئیس X و Y و Z را انجام می دهد و کارمند باید چه کار کند؟ جینی مجموعه ای از پاسخ ها را ارائه می دهد و بهترین انتخاب را پیشنهاد می کند.

از یک طرف، این یک رویکرد عالی برای افرادی است که دوست دارند بسیار دقیق فکر کنند. شما با جزئیات زیادی درباره مارگی می شنوید، کارمندی که رئیس «جانور شلنگ روانی» به نام ورونیکا داشت. ورونیکا در تمام ساعات با مارگی تماس می گرفت، حتی زمانی که مارگی بیمار بود، حتی زمانی که مارگی در ماه عسل بود. مارگی از این رفتار سرزده خسته شد. مارگی چندین گزینه را در نظر گرفت و سپس یکی را انتخاب کرد. کل فصل در مورد کارفرمایان “سرزده” بر این وضعیت بین مارگی و ورونیکا متمرکز شده است.

مشکل این رویکرد این است که بسیار خاص است. شما در مورد کارهایی که ورونیکا با مارگی انجام می دهد می شنوید – اما اگر رئیس شما دقیقاً همین طور نباشد چه می شود؟ شما می توانید حدس بزنید که چگونه باید در موقعیت خود واکنش نشان دهید، اما هیچ راهنمایی دریافت نمی کنید. شما باید به تنهایی نحوه ایجاد این سناریوی خاص را با نیازهای خود تعمیم دهید. اگر خوش شانس هستید و وضعیت شما مطابقت دارد، آنگاه آماده اید. اگر کمتر خوش شانس هستید، پس تنها هستید.

البته اطلاعات مفیدی در اینجا وجود دارد که می توانید هنگام تعامل با افراد مختلف، نه فقط با رئیس، از آنها استفاده کنید. اگر کسی را دارید که *باید* دارای اختیار باشد اما تمایلی به استفاده از آن ندارد (“رئیس بدون رئیس”) پس ادامه دهید و خودتان مسئولیت را بر عهده بگیرید. ارتباط برقرار کنید تا مردم بدانند که شما برای کمک به آنجا هستید و شیرجه بزنید. اگر مشکل شما یک رئیس پراکنده است، با لیست های نوشته شده کار کنید و تاییدیه های ایمیل را ارسال کنید. به این ترتیب شما روشن می شوید که مسیر چیست. اگر رئیس شما رفتار منصفانه ای با همه نشان نمی دهد، مسائل را مستندسازی کنید و سپس به آرامی از او بخواهید که راه های حل مشکل را طوفان فکری کنید. اگر رئیس شما بیش از حد انتخاب می کند، دستورالعمل های مستند را ایجاد کنید و موافقت کنید که کارهای انجام شده به این روش قابل قبول تلقی شوند.

با این حال، توصیه هایی را نیز در اینجا پیدا می کنم که کمتر به آنها علاقه دارم. با رئیس‌های بی‌معنا، ظاهراً باید به او توضیح دهید – وقتی او ایده احمقانه‌ای دارد – فقط چرا احمقانه است. تصور می‌کنم اگر پیش یکی از رئیس‌هایم بروم و به او بگویم که ایده‌اش احمقانه است (و چرا) به نتیجه مطلوبی نمی‌رسم. در بخش دیگر، رئیسی به دلیل ارائه بازخورد سازنده همراه با انتقاد مورد انتقاد قرار می گیرد. ظاهرا رؤسا باید فقط انتقاد کنند اگر چیزی اشتباه است. من کاملا برعکس احساس می کنم. اگر کارمندی در مسیر اشتباهی حرکت می کند، مطمئن شوید که متوجه می شود در مسیر اشتباهی قرار گرفته است، اما می توانید همزمان با تمجید از سایر استعدادهای او این کار را انجام دهید. نکته کلیدی این است که آن را انتقاد سازنده کنید، نه یک حمله شخصی.

به طور کلی، من به سادگی سناریوها را بسیار خاص می دانم. من از کتاب‌های دیگرم خیلی بیشتر لذت می‌برم، جایی که آنها در مورد انواع رئیس‌های مشکل‌دار به شیوه‌ای کلی‌تر صحبت می‌کنند، در مورد روش‌های مختلفی صحبت می‌کنند که «خصلت بد» می‌تواند در محل کار اتفاق بیفتد و درباره همه راه‌های مقابله با آن بحث می‌کند.

این کتاب خوبی برای داشتن بخشی از یک کتابخانه کلی در مورد مسائل است، اما من قطعاً از اینجا شروع نمی کنم. من چندین کتاب دیگر را می‌خواندم تا پایه‌ای محکم‌تر داشته باشم، و سپس از آن به‌عنوان یک مکمل سبک زیبای «رمان‌سازی» برای چند نکته اضافی استفاده می‌کردم.


I’ve read many books on management, relationships, and dealing with “challenging people”. I certainly respect Gini Scott’s approach to this issue. Gini has written a series of fictional accounts involving “stereotypical” bosses. One boss is a pass-the-buck boss. Another boss is scatterbrained. A third boss won’t provide backup. For each boss Gini creates an entire story with an employee. The boss is doing X and Y and Z, and what should the employee do? Gini offers a series of responses and suggests the best choice.

On one hand this is a great approach for people who like to think very concretely. You hear in great detail about Margie, an employee who had a “psycho hose beast” boss named Veronica. Veronica would call Margie at all hours, even when Margie was sick, even when Margie was on her honeymoon. Margie got tired of this intrusive behavior. Margie considered several options, and then took one. The entire chapter on “intrusive” bosses is focused on this situation between Margie and Veronica.

The problem with this approach is that it is FAR too specific. You hear about what Veronica is doing to Margie – but what if your boss isn’t that exact same way? You can try to make guesses about how you should react in your situation, but you aren’t getting any guidance. You have to extrapolate, on your own, how to make this one-specific-scenario fit your own needs. If you’re lucky and your situation does match up, then you’re set. If you’re less lucky, then you are on your own.

There is of course some helpful information in here that you can use when interacting with people of all walks of life, not just bosses. If you have someone who *should* have authority but is disinclined to use it (a “no-boss boss”) then go ahead and take on the responsibility yourself. Communicate so people know you’re there to help, and dive in. If your problem is a scatter-brained boss, work with written lists and send email confirmations. That way you stay clear on what the path is. If your boss isn’t providing fair treatment to everyone, document the issues and then ask gently to brainstorm on ways to fix the issue. If your boss nit-picks too much, then develop documented guidelines and agree that things done in this way will be considered acceptable.

However, I also find advice in here that I’m less fond of. With clueless bosses, apparently you’re supposed to explain to him – when he has a stupid idea – just why it is stupid. I imagine if I went to any boss of mine and told him his idea was stupid (and why) that I would not get a favorable result. In another section a boss is maligned for providing constructive feedback with criticism. Apparently bosses should solely criticize if something is wrong. I feel quite the opposite way. If an employee is heading in the wrong direction, you make sure they realize they’re on the wrong path, but you can do it by praising their other talents at the same time. The key is to make it constructive criticism, not a personal attack.

In general, I simply find the scenarios far too specific. I enjoy my other books far more, where they talk about types of problem bosses in a more general way, talk about a variety of ways the “bad trait” can happen in a workplace and discuss all of the ways to deal with it.

This is a good book to have as part of an overall library on dealing with issues, but I would definitely not start here. I’d read several other books to get a more solid grounding, and then use this as a cute “novelization” style supplement for a few extra tips.

دانلود کتاب «راهنمای بقا برای کار با رئیس‌های بد: برخورد با قلدرها، احمق‌ها، خنجرزنان و سایر مدیران جهنمی»

مبلغی که بابت خرید کتاب می‌پردازیم به مراتب پایین‌تر از هزینه‌هایی است که در آینده بابت نخواندن آن خواهیم پرداخت.

دیدگاهتان را بنویسید